مسافر
میبوسمت از دور
ای روی ماهت مثل خورشید!
تا باز برگردی به خانه،
صد قاصدک پیغام دارم
یک دسته از دلتنگی هرروزهام را
بر شانۀ آوازهایم میگذارم
کافی است برگردی به خانه
کافی است رویت را ببینم
تا صد بغل گل
از روی لبهایت بچینم
مه
مه میآید
با پاهای گربهای کوچک
مینشیند
به تماشای بندر و شهر
با پشتی خمیده
سپس
به راهش ادامه میدهد